به نام آنکه دل را صبرآموخت وقتی بهمن ماه فرا می رسد نخست سروری بی حد دلم را فرا می گیرد
چون ماه آزادی است ومن نیز - ولو اندک - در شکوفایی آن سهیم هستم . سهمی بسیار شیرین
برای باور های دینی ام . باورهایی که ناشی از وجدان بیدارم می باشد ، که آن را نیز از تبار
همیشه بیدار همیشه مظلومم به ارث برده ام .
.... و از سویی اندوهی شگرف دلم را می آزارد ! اندوهی که آنهم موروثی است .
اگر جدم حضرت موسی بن جعفر (ع) آن همه ستم را به جان نمی خرید و با سلاح شکیبایی به
مقا بله با ستم نمی پرداخت برای من هم تحمل این شکیبایی آسان نبود !
۱۹ بهمن روز نیروی هوایی است !!!
روزی بیست سال پیش بدان می بالیدم و آن روز برای خانواده ام شیرینی می خریدم !
و امروز هم که تکرار چنین روزی است ، نهایت نفرت سراسر وجودم را می گیرد !
درست در همین ماه ، سال ۱۳۷۲ فرد مظلومی مثل من را که خدا خود شاهد است ، جز خدمت
در طول عمر به کسی آسیبی نرسانده ام ، محروم از مزایای بحق و قانونی اش کردند!
اگر جدم از مدینه تا کربلا ،مظلومیت خاندانش را جار زدند چرا من از آنچه بر من و خانواده
بی گناهم رفته است سخنی نگویم ؟!
چرا نباید به همراه لعن ونفرین به ابن زیاد و عمر بن سعد(لعن)
به { تیمسار بدوی} و { تیمسار نوروزی}صاحب منصبان ظالم پدافند، لعن و نفرین نفرستم ؟!
چرا نباید همراه شمر و خولی وحرمله (لعن) به {تیمسار یمینی} و {تیمسارمتین } و {سرهنگ جعفری} لعنت نفرستم؟!
آنچه از زیارت عاشورا آموخته ام تنها برای یادآوری تاریخ نیست !
زیارت عاشورا قوه ادراک به ما می بخشد تا سره از ناسره را از هم تفکیک کنیم!
۱۱ سال عمر من ، زندگی من ،آرزو ها ی من در کلمات زیر خلاصه شد :
بی خوابی ها ، زجر ها
،تحقیروتوهین ها ،جابجایی ها،
بی سرو سامانی ها
،کابو س های شبانه،رعشه های رسوخ کرده تا مغز استخوان در بمباران ها ،
و درد ناک تر از همه دیدن یاران در خون شناور !
چه گذشت ؟! چه : جاده های سرد زمستان ویخ زدن پا در کفش از یک سو
و از سوی دیگر گرفتن صدنوع بیماری از قارچ پوستی گرفته
تا ازبین رفتن ستون فقرات ، آن هم در دمای 50 درجه جایی مثل جزیره خارک!
...امروز برای درمان درد های ظاهری که به دلیل باورهایم گرفته ام باید { ذکر امن یجیب }
بگیرم در صورتی که روزی برای رفاه اجتماعی این کشور – حتی از جان خود- چشم پوشی
کرده بودم. نه بیمه ای ! نه ....
خداوندا ! ای دانا به اسرار دل مظلومان !
تو خود می دانی که با من چه کرده اند ؟!
پس ندایم را بشنو ! و لعنت کن کسانی را که { حقم} را پامال ، زندگی ام را نابود ، و شخصیتم
را مورد شماتت نا مردمان قرار دادند !
خداوندا !
ای حافظ خون حسین (ع) !
کسانی را که حقوق خانواده ام را نا دیده گرفتند ،و با عث سختی آنها شدند به عذاب دنیا و
آخرت گرفتارشان کن !
خداوندگارا !
تو شاهد اندوه پدر و اشک های مادرم در ایام {جنگ }بودی و خودی می دیدی که فرزند نوزاد
و مادرش را به امان تو سپرده به ماموریت می رفتم ،
خود تو بگو چگونه سکوت کنم ؟!
سکوتی که سال هاست از جسمم کالبدی بی جان و از روحم شبحی سرگردان ساخته است !
هنوز همم روح و جسمم هر روز {بمباران} می شوند !
دیروز به{ تعهد} متهم بودم و امروز به { عدم تعهد }!
دیروز فقر خود را از ستم {دشمن} می دیدم و امروز ،بد بختی خود مدیون {دوست} هستم !
به ذات شریفت قسم ، که سخن از نا سپاسی و نا شکری نیست ! ابدا ! هیهات !
- اما ،تو خود نیز از ستم بیزاری ! بیزار !
من از ستمی که برمن روا شد ، بعنوان (حربه) علیه اعتقادات {مذهبی و انقلابی} ام استفاده
نکردم ،حال هم آنچه صلاح حضرت توست ، با شد !
باز هم شکیبایی می کنم !
....تا آنروز که در بارگاه عدل تو ایستاده و ازغاصبان حقم، حقوق پایمال شده خود و خانواده ام را بخواهم !
براستی که زیبا فرموده ای :
ان الله مع الصابرین !
ان الله مع الصابرین .... ....................................... ............................................. |
|
| |||||||||||||
*****