و أنتصـر الـــــدم على السیف |
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم
با نام تو آغاز می کنم ای خداوند عشق!
تویی که زیبا ترین معاشقه را از عاشق خویش ، در "گودال قتلگاه "به تماشا ایستادی!
و با یاد "رقیه" (ُس) :
آرزوی بابا
***
می چکد از نگاه ها ، پنهان
اشک ها ، یادگار دریا یند
آسمان هم به گریه می آید:
وقتی از چشم کودکی ،آیند !
* *
کودکی ، مانده در دل غربت
خفته ، اما ، درون ویرانه
آنکه ،روزی، نگاه زیبایش
شد حدیث هزار پروانه !
* *
جرم او را کسی نمی دانست :
جرم پروانه را ، نمی دانند
آنچه مردم شنیده ، می گویند
رسم جانانه را ، نمی دانند
* *
چشم ها ،را گشوده می نالید
در فضای غریب ویرانه
مثل شمعی ،که اشک می ریزد
در سکوت حزین یک خانه
* *
ناله هایش اگر چه می گفتند:
غربت خانه ، کرده بی تابش
دور می زد ، درون تاریکی
لحظه لحظه ، نگاه بی خوابش
* *
جستجو های او نشان می داد
انتظار کسی ، به جان دارد
سر به بالا گرفته ، می پرسید:
عمه ، این خانه آسمان دارد ؟!
* *
آسمان را ، گرفت در آغوش
مثل یک عقده در گلو ، افسرد
آرزوی قشنگ بابا ، هم
در همان آخرین نگاهش ، مرد !
***
... ۱۳۷۷
*****
فرا رسیدن عاشورای حسینی را ، به عاشقان حرم اباعبدالله الحسین (ع) تسلیت عرض می کنم !
نیازمند همکاری ولطف نظر دوستان بوده و هستم .