استاد سید علی اصغر موسوی

استاد سید علی اصغر موسوی

انعکاس ادبیات فاخر شیعی ،نقدو تحقیق وشرح مبانی نظریه "مکتب شعر دینی درایران"
استاد سید علی اصغر موسوی

استاد سید علی اصغر موسوی

انعکاس ادبیات فاخر شیعی ،نقدو تحقیق وشرح مبانی نظریه "مکتب شعر دینی درایران"

ان الله مع الصابرین

به نام آنکه دل را صبرآموخت

 

 

وقتی بهمن ماه فرا می رسد

 

نخست سروری بی حد دلم را فرا می گیرد

 

چون ماه آزادی است ومن نیز  - ولو اندک -  در شکوفایی آن سهیم هستم . سهمی بسیار شیرین

 

برای باور های دینی ام . باورهایی که ناشی از وجدان بیدارم می باشد ، که آن را نیز از تبار

 

همیشه بیدار همیشه مظلومم به ارث برده ام .

 

.... و از سویی اندوهی شگرف دلم را می آزارد ! اندوهی که آنهم موروثی است .

 

اگر جدم حضرت موسی بن جعفر (ع) آن همه ستم را به جان نمی خرید و با سلاح شکیبایی به

 

مقا بله با ستم نمی پرداخت برای من هم تحمل این شکیبایی آسان نبود !

 

 

۱۹ بهمن روز نیروی هوایی است !!!

 

روزی بیست سال پیش بدان می بالیدم و آن روز برای

خانواده ام  شیرینی می خریدم !

 

و امروز  هم که تکرار چنین روزی است ، نهایت نفرت سراسر وجودم را می گیرد !

 

درست در همین ماه  ، سال ۱۳۷۲ فرد مظلومی مثل من را که خدا خود شاهد است ، جز خدمت

 

در طول عمر به کسی آسیبی نرسانده ام ، محروم از مزایای بحق و قانونی اش کردند!

 

اگر جدم از مدینه تا کربلا ،مظلومیت خاندانش را  جار زدند چرا من از آنچه بر من و خانواده

 

بی گناهم رفته است سخنی نگویم ؟!

 

چرا نباید به همراه لعن ونفرین به ابن زیاد و عمر بن سعد(لعن)

 

به { تیمسار بدوی} و { تیمسار نوروزی}صاحب منصبان ظالم پدافند، لعن و نفرین نفرستم ؟!

 

چرا نباید همراه شمر و خولی وحرمله (لعن) به {تیمسار یمینی} و {تیمسارمتین } و {سرهنگ جعفری} لعنت نفرستم؟!

 

آنچه از زیارت عاشورا آموخته ام تنها برای یادآوری تاریخ نیست !

 

زیارت عاشورا قوه ادراک به ما می بخشد تا سره از ناسره را از هم تفکیک کنیم!

 

۱۱ سال عمر من ، زندگی من ،آرزو ها ی من در کلمات زیر خلاصه شد :

 

 بی خوابی ها ، زجر ها

 

،تحقیروتوهین ها ،جابجایی ها،

 

 بی سرو سامانی ها

 

 

 ،کابو س های شبانه،رعشه های رسوخ کرده تا مغز استخوان در بمباران ها ،

 

و درد ناک تر از همه دیدن یاران در خون شناور !

 

چه گذشت ؟! چه : جاده های سرد زمستان ویخ زدن پا در کفش از یک سو

 

 و از سوی دیگر گرفتن صدنوع بیماری از قارچ پوستی گرفته

 

تا ازبین رفتن ستون فقرات ، آن هم در دمای 50 درجه جایی مثل جزیره خارک!

 

...امروز برای درمان درد های ظاهری که به دلیل باورهایم گرفته ام باید { ذکر امن یجیب }

 

بگیرم در صورتی که روزی برای رفاه اجتماعی این کشور – حتی از جان خود- چشم پوشی

 

کرده بودم. نه بیمه ای ! نه ....

 

 

خداوندا  !

ای دانا به اسرار دل مظلومان !

 

تو خود می دانی  که با من چه کرده اند ؟!

 

پس ندایم را بشنو ! و لعنت کن کسانی را که { حقم} را پامال ، زندگی ام را نابود ،  و شخصیتم

 

را مورد شماتت نا مردمان قرار دادند !

 

خداوندا !

 

ای حافظ خون حسین (ع) !

 

کسانی را که حقوق خانواده ام را نا دیده گرفتند ،و با عث  سختی آنها شدند به عذاب دنیا و

 

آخرت گرفتارشان کن !

 

 

خداوندگارا !

 

 تو شاهد اندوه پدر و اشک های مادرم در ایام {جنگ }بودی و خودی می دیدی که فرزند نوزاد

 

و مادرش را به امان تو سپرده به ماموریت می رفتم ،

 

خود تو بگو چگونه سکوت کنم ؟!

 

سکوتی  که سال هاست از جسمم کالبدی بی جان و از روحم  شبحی سرگردان ساخته است !

 

هنوز همم روح و جسمم هر روز {بمباران} می شوند !

 

دیروز به{ تعهد} متهم بودم  و امروز به { عدم تعهد }!

 

دیروز فقر خود را از ستم {دشمن} می دیدم و امروز ،بد بختی خود مدیون {دوست} هستم !

 

به ذات شریفت قسم ، که سخن از نا سپاسی و نا شکری نیست ! ابدا  !  هیهات !

 

-  اما ،تو خود نیز از ستم بیزاری ! بیزار !

 

من از ستمی که برمن روا شد ، بعنوان (حربه) علیه اعتقادات {مذهبی و انقلابی} ام  استفاده

 

نکردم ،حال هم آنچه صلاح حضرت توست ، با شد !

 

باز هم شکیبایی می کنم !

 

....تا آنروز که در بارگاه عدل تو ایستاده و ازغاصبان حقم، حقوق پایمال شده خود و خانواده ام را بخواهم !

 

براستی که زیبا فرموده ای :

 

ان الله مع الصابرین !

 

ان الله مع الصابرین ....

 

.......................................

.............................................

 

نظرات 1 + ارسال نظر
حسین 1385/11/19 ساعت 06:05 ق.ظ http://vitaa.blogfa.com

سلام.وب لاگ قشنگیه .به من هم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد